تصویری از مراسم عروسی یک خانواده اعیان در دوره قاجار
در زمان قاجار در خانواده های ثروتمند عروسی با جلال و شکوه بسیار برگزار می شد و اغلب هفت تا هشت روز طول می کشید. در تمام این مدت هم در خانه داماد و هم در منزل پدر و مادر عروس میهمانی ها و سور و سرورها برپا بود. در خانه های ثروتمندان و اعیان معمولاً عروس را با داماد، شب هفتم یا هشتم بعد از عقد دست به دست هم می دادند. تا مدتی که این جشن و سرور برپا بود، مرد حق نداشت به سراغ زن خود برود و حتی نمی توانست او را ببیند!
RADEPAYETARIKH
antique_pics
سال 1316 وقتی 9 ساله بود از دست نامادریاش به تهران گریخت و بیش از 80 سال در خیابان لالهزار رومه فروخت.
نام او در کتاب رکوردهای گینس به عنوان قدیمیترین رومه فروش زنده دنیا به ثبت رسیده بود!
محمد ابراهیم رنجبر قدیمیترین رومهفروش ایران 14 فروردین 1398 از دنیا رفت.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
حضور جمعی از نمایندگان در جلسه علنی مجلس با لباس سپاه
در پی قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی از سوی آمریکا، رئیس مجلس و جمعی از نمایندگان صبح امروز با لباس سپاه در جلسه علنی مجلس حضور یافتند./ایسنا
ShahraraNews
نوروز ۱۲۹۱ قشون روس گنبد امام رضا را به توپ بستند.
روس تزاری در ابتدای آبان۱۲۹۰ به دولت ایران اولتیماتوم داد.
در ۲۵آبان۱۲۹۰ روابط ی دو کشور قطع شد و ۴هزار نیروی نظامی روس از طریق قفقاز وارد خاک ایران شدند و در محرم تبریز را به خاک و خون کشیده و در عاشورا ثقه الاسلام تبریزی را به دار آویختند .
عصر دهم فروردین۱۲۹۱ در مشهد، دو ساعت مانده به غروب، غرش توپها از منطقه جنوبی شهر، مردم را به هراس انداخت.
زن و کودک و پیر و جوان، برای حفظ جان به حرم امام رضا پناه بردند، اما «روکو» رئیس سالداتهای روسی دستور شلیک به گنبد و بقعه امام را صادرکرد.
تمام توپهای شرپنل و گرناد یکباره به طرف گنبد مطهر شلیک شد.
بنابر اسناد تعداد مقتولین این جنایت، ۴۳۶تن بوده است. قزاقهای روس پس از کشتار مردم و تخریب بیرحمانه، با اسب وارد صحن شده و بسیاری از آثار هنری و اموال خزانه حرم را به سرقت بردند.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
" روزی که امیرکبیر گریست "
" حکایت آبله کوبی و جهالت مردم قدیم "
سال 1264 هجری قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان مىشود .
هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باختهاند، امیر بىدرنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مىکوبند. اما نفوذ سخن دعانویسها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبلهکوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه ماموران در آب انبارها پنهان مىشدند یا از شهر بیرون مىرفتند
روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همهى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سىصد و سى نفر آبله کوبیدهاند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچههایتان آبلهکوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مىشود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست دادهاى باید پنج تومان هم جریمه بدهی پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمىگردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز .
چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد.
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مردهاند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مىکردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاىهاى مىگرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچهى شیرخوار بقال و چقال در شان شما نیست.
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسوول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیدهاند
امیر با صداى رسا گفت: و مسوول جهلشان نیز ما هستیم اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ایرانىها اولاد حقیقى من هستند و من از این مىگریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند
روحش شاد یادش گرامی
کانال تاریخی و اجتماعی
ردپای تاریخ
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw
قدیمی ها محصولات داروگر بخصوص شامپو و صابون آن را بیاد می آورند !!!!
شرکت داروگر پس از ۹۰ سال فعالیت ورشکسته شد
شرکت قدیمی داروگر با قدمت بیش از۹۰ سال در سال گذشته کارگران خود را پذیرا نبوده و تعطیل شده است.
شرکت "داروگر" با داشتن قدمت ۹۰ ساله در تولید انواع صابون، شامپو و سایر مواد شوینده به دلایلی نا مشخص در سال گذشته تعطیل شد و کارگران این شرکت با درهای بسته این کارخانه مواجه شدند. گفته میشود به غیر از نگهبان کسی در کارخانه داروگر حضور ندارد.
در چند سال اخیر بسیاری از برندهای ایرانی نظیر «ارج»، «کفش ملی»، «پارس الکتریک» و . پس از سالها فعالیت، اعلام ورشکستگی کردند.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
٣٨ سال پیش در ماه مرداد سال ۱۳۵۹ «یوسف خوشکیش» نهمین و آخرین رییس بانک مرکزی ایران در دوره «محمدرضا شاه» به اتهاماتی از جمله شناور نشدن نرخ ارز در طول سه روز محاکمه و به حکم دادگاه اعدام شد.
در میان اتهاماتی که از سوی دادستانی انقلاب در صدور حکم اعدام «یوسف خوشکیش» اعلام شد مواردی مانند عدم شناورسازی نرخ ارز، ایجاد تورم و پرداخت وام به افرادی که بعد از انقلاب به فساد اقتصادی متهم شدند، به چشم میخورد.
ولى الله سیف نیز دلار ٣ هزار تومانى را تحویل گرفت و ١٠ هزار تومانى تحویل داد و .
جمعیت رهروان امر به معروف ونهی ازمنکراستان خراسان رضوی
RADEPAYETARIKH
antique_pics
یکی از تفریحات لاکچرى جوانان تهران قدیم "خر سوارى" بوده!
این سرگرمی در حد مسابقات اتومبیل رانی کنونی بود !
اخر هفتهها رژهی خرها از امین الملک (حوالی راه آهن) شروع میشد و تعداد زیادی از مردم ساعت ها محو تماشای خرسواری میشدند!
ADEPAYETARIKH
antique_pics
لایحه از کجا آورده ای؟
در ۲۹ مهرماه سال ۱۳۳۷ خورشیدی دکتر منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت لایحه ای بنام «از کجا آوردهای» را به مجلس شورای ملی داد که پس از تصویب به صورت قانون درآمد.
طبق این قانون؛ کارکنان دولت و وابسته به دولت و موسسات عمومی و اعضای خانواده آنان مکلف بودند با سند و مدرک ثابت کنند که اموال خود را از چه راهی به دست آوردهاند و هر سال با پرکردن فرم هایی، تفاوت دارایی خود را با سال پیش روشن سازند و یک سازمان دولتی مامور رسیدگی به این تفاوتها شده بود.
اما اجرای آن پس از یکی دو سال، بدون این که لغو شود متوقف شد.
این لایحه چند روز پس از لایحه منع مداخله کارکنان دولت و نمایندگان مجلس و اعضای خانواده آنان از مداخله در معاملات دولتی به مجلس داده شده بود.
با تصویب این دو قانون گفته شده بود که پس از پنج قرن (از زمان صفویه) فساد اداری - اقتصادی از جامعه ایران محو خواهد شد.
چند سال پیش نیز خبری از طرح رسیدگی به اموال مسئولین توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام در رسانه ها مطرح شد که تاکنون به نتیجه نرسیده است.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
کلاسهای سواد آموزی شبانه و بدون محدودیت سنى در ایران قدیم
اولین کلاسهای سوادآموزی در سال 1328 در ورامین برگزار شد. در سال 1335 برنامه تعلیمات اساسی دچار تغییراتی شد و عنوان "همه باسواد شویم" در دستور کار قرار گرفت.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
در سال ۱۲۶۴ واکسیناسیون به فرمان امیرکبیر در ایران آغاز شد، اما با مقاومت علما و مردم رو به رو شد، چرا دعانویس ها شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن و شیاطین به خون انسان میشود!
امیر کبیر با دیدن کودکان مرده بسیار گریست و گفت ما مسئول جهل مردم هستیم؛ اگر در شهر و روستا مدرسه و کتابخانه بسازیم دعانویس ها بساطشان را جمع میکندد.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
سال 58 مناظره ای داغ بین مهندس بازرگان و شهید بهشتی تحت عنوان "تخصص بالاتر است یا تعهد و تقوا؟" در صدا و سیما برگزار شد.
شهید بهشتی معتقد بود مسئولین باید متعهد باشند و بازرگان اعتقاد داشت تخصص مهمتر است.
در لابلاى بحث مرحوم بازرگان سئوالى از شهید بهشتی پرسید:
آقای دکتر فرض کنیم که قصد دارید با اتوبوس از شهرى به تهران بیایید.
راننده ای داریم که جاده را مثل کف دست میشناسه ولی اهل همه جور معصیتی است و راننده دیگری که تازه کار است ولی بسیار متقی و اهل تدین. شما خانواده تون رو با کدام راننده راهی میکنید؟!
در این هنگام شهید بهشتی مکثی طولانی کرده سپس به علامت تایید نظر مرحوم بازرگان، بزرگوارانه فرمودند آقا من دیگه صحبتی ندارم!
متن دیگرى با این مضمون را به دکتر چمران نسبت میدهند:
از دکتر چمران سئوال کردند آقای دکتر تقوا بالاتر است یا تخصص؟
شهید چمران پاسخ داد : تقوا بالاتر است!
ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد و منصبی را قبول کند قطعاً انسان بی تقوایی” است…
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw
جمعیت رهروان امر به معروف ونهی ازمنکراستان خراسان رضوی
سوم اردیبهشت برابر با جشن اردیبهشتگان است. ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ میپوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان از سویی دیگر همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق ایران، گلها شکوفا شدهاند. از این رهگذر، این جشن به نوعی جشن گلها نیز بدل شد
جشن اردیبهشتگان،
جشن زندگی و مهر،
بر همگان خجسته باد
RADEPAYETARIKH
antique_pics
آگهی ساده درگذشت سهراب سپهری
سهراب سپهری شاعر و نقاش در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ درگذشت و هر چند در شعر با «هشت کتاب» به شهرت رسیده و نقاشیهای او در نمایشگاههای معتبر جهانی به نمایش درمیآمد و هنرمندی بینالمللی به حساب میآمد اما روحیه انزواجو و فضای ت زده و پر هیاهو در هنگام مرگ سپهری مانع پرداختن ویژه مطبوعات به سهراب سپهری شد و هر چه زمان گذشت شهرت و اعتبار او بیشتر و بیشتر شد.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
طی سفر «مظفرالدین شاه» قاجار به فرانسه، رومه تایمز لندن، ۹شهریور ۱۲۸۱ این چنین در مورد شاه نوشته بود؛ مظفرالدین شاه در گردش خود به دیدار تئاترهای پاریس میرود. او امروز بعدازظهر از «کلیسای نتردام» بازدید و ۵۰۰ فرانک هم به فقرا کمک کرد، شاه از اپرای فاوست دیدن و از موسیقی فرانسوی لذت برد.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
در سال ۱۳۳۱ میلیونها ملخ از عربستان به سمت ایران هجوم آوردند. هجوم این ات که در آن روزها خسارت های سنگینی به مزارع جنوب ایران وارد کرده بودند باعث شد در اقدامی کم سابقه به درخواست ایران، متخصصان سم و آفت امریکایی با همکاری صنایع هوانوردی شوروی سابق اقدام به آفت کشی در دشت ارژن شیراز کنند و طی یک همکاری کم سابقه بین آمریکا و شوروی هواپیماهای سمپاش برای آفت کشی بر فراز دشت ارژن در استان فارس به پرواز درآمدند.
سند این همکاری، عکس هایی است که اریک لسینگ عکاس اتریشی خبرگزاری اسوشیتدپرس و یکی از عکاسان جنگ جهانی دوم از فرود هواپیما در دشت ارژن گرفته است و سم پاشی بر فراز زمین هایی که ملخ ها به آن حمله کرده اند را به تصویر میکشد. از آنجا که عکسی دیگر از لسینگ در ایران وجود ندارد احتمالا وی با هواپیما صرفا برای پوشش خبری همین موضوع به ایران سفر کرده است.
منبع: مجله تاریخ فرادید
عکسهاے زیرخاکے
Axezirkhaki
شخص اعدام شده (سربریده شده) در یکى از میادین تهران در دوره ى قاجاریه؛ عکس از آنتوان خان سِوریوگین
منبع: مجموعه ى "ایران در عکس ها" در موسسه ى Smithsonian
توجه بفرمایید که اعدام به روشِ سر بریدن معمولاً بدونِ جدا کردنِ سر بود (در واقع، گلو و رگ هاى اصلى گردن-یعنى سرخرگ هاى کاروتید و سیاهرگ هاى وداجى را مى بریدند).
Qajarstudies
عکسهاے زیرخاکے
Axezirkhaki
عبدالرضا پهلوی و همسرش پری سیما زند هنگام شکار در یک کشور آفریقایی
عبدالرضا پهلوی (۱۳۰۳ تهران - ۱۳۸۳ فلوریدا) هفتمین فرزند و چهارمین پسر #رضاشاه پهلوی بود.
او پس از برکناری و تبعید پدرش با او به آفریقای جنوبی رفت و پس از مرگ #رضاخان در سال ۱۳۲۳ برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد در دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت.
نامبرده در سال ۱۳۲۹ با پریسیما زند دختر ابراهیم زند (وزیر و استاندار دوره پهلوی) ازدواج کرد. او به دلیل مسایل خانوادگی و شخصی و اختلاف همسرش پری سیما زند با محمدرضا شاه پهلوی از دربار دوری میجست و بیشتر خود را صرف شکار و تاکسیدرمی حیوانات و کشاورزی مکانیزه و رسیدگی به زمینهای کشاورزی ۳۷۰۰ هکتاری خود در دشت ناز ساری میکرد.
عکسهاے زیرخاکے
Axezirkhaki
"من هیچ وقت گریه نمیکنم چون اگر اشک میریختم، آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین میخورد… اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.
حدود 9 ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه آمدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته علف… علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن… با خودم گفتم الان مادر بچه به من فحش میدهد و میگوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک آمد طرفش و بچه اش را بغل کرد و گفت: عیبی ندارد فرزندم… خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم… آنجا بود که اشکم درآمد."
منبع: کانال سهند ایرانمهر؛ برگرفته از کتاب «گلچین خاطرات ستارخان»
ستارخان از قهرمانان مشروطه و ملقب به "سردار ملی"
روحش شاد
RADEPAYETARIKH
antique_pics
وقتی ناصرالدینشاه از سفر برگشت ما را جمع کرد و گفت سبب پیشرفت اروپا، قانون است. ما هم عزم خود را جزم نمودهایم در ایران قانونی ایجاد کنیم و از روی قانون رفتار کنیم.
هیچیک از ما نتوانستیم عرض کنیم که بند اول قانون سلب امتیاز و خودسری از شخص همایون است و شما هرگز تمکین نخواهی کرد. پس آری آری گفتیم و حکم شد در مجلس دربار جمع شده و مذاکره نمائیم.
عباسمیرزا ملکآرا، شرح حال
RADEPAYETARIKH
antique_pics
توپ های افطاری که بی موقع شلیک شدند
«تاجالملوک آیرملو»، همسر رضاخان و مادر محمدرضاپهلوی، درباره تغییر ت مذهبی رضاخان و رویه وی در نخستین سالهای سلطنتش، در خاطرات خود میگوید:«.بعدها که حکومت قدرت و قوام زیادتری پیدا کرد، [رضا] اظهار داشت که میخواهد جلوی این بازیها را بگیرد[!] در اینجا، او ت مخصوصی را به کار بست و دستور داد توپ افطار و سحر را، بیترتیب و نامنظم دَر(شلیک) کنند! بیترتیبی در ساعات توپ افطار و سحر به این صورت بود که توپ افطار را، نیم ساعت بعد از مغرب و توپ سحر را، یکی دو ساعت جلوتر از طلوع فجر میانداختند و با این یک تیر، دو نشانه زدند!
اولاً، عامه را که ساعت نداشتند، به واسطه درازی ساعات روزه، از روزهداری بَری میکردند و ثانیاً، اشخاص ساعتدار را که بدون توپ هم میتوانستند موقع خوردن و نخوردن را تشخیص بدهند، به توپ افطار و سحر بیاعتماد میکردند؛ تا جایی که اکثراً خواستار آن شدند که شلیک توپها متوقف و توپها جمعآوری شوند!»
(خاطرات تاجالملوک (ملکه پهلوی)؛ تهران؛ نشر بهآفرین؛ 1380؛ صص 241 تا 243)
عکسهاے زیرخاکے
Axezirkhaki
تصویر توپ افطار در مصر
در قدیم در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی زمان افطار و سحری را با شلیک گلوله توپ اعلام می کردند.
چنان که در دارالخلافه طهران دو توپ جنگی کار گذاشته بودند که این توپها هنگام سحر و اذان مغرب ۳ بار، شلیک و اوقات شرعی را به مردم اعلام میکرد.
عکسهاے زیرخاکے
Axezirkhaki
نقل شده است که
* ماجرای دختر جوان در اتاق خواب رضاشاه در ترکیه
رضاشاه تنها یک بار به عنوان یک فرمانروا به خارج سفر کرد و آن هم سفر به ترکیه بود . . .
وقتی که شاه در این سفر شب هنگام بعد از صرف شام و پذیرائی برای استراحت به اتاق خواب خود میرود در آنجا دختر جوان و زیبا روی تُرک را میبیند که منتظر اوست . . .
شاه با ناراحتی صدا میزند که کسی بیاید و میپرسد: این خانم اینجا چه میکند؟
آن فرد میگوید: که جناب "آتاتورک" فرمودند این خانم تا صبح پیش شاه باشند تا شما شب را به تنهائی سر نکنید . . .
شاه از آن دخترخانم تُرک میخواهد که از اتاق بیرون رود . . . !!!
هنگامی که همراهان شاه از او میپرسند که چرا این دختر را از اتاق بیرون کردید شاه جواب میدهد:
اگر امشب را تا بامداد با این دختر تُرک سر میکردم، فردا "آتا تورک" که به ایران می آمد . . . من کدام دختر ایرانی را پیش او میفرستادم ؟
همه دختران و ن ایران ناموس من هستند .
RADEPAYETARIKH
antique_pics
ماه رمضان در طهران قدیم
جعفر شهری
از اول ماه احوال و رفتار و قیافهها تغییرات کلی میگرفت. صورتها آرام و ملکوتی، چهرهها متین، قدمها آهسته، سرها بهزیر، چشمها درویش(!)، دلها تحت کنترل، راعیِ حلال و حرام و مکروه و مباح و نجس و پاک و زشت و زیبا. بهترین و مرغوبترین خواروبار، با نازلترین قیمتها به دکانها آمده، در اختیار مردم قرار میگرفت. هوسانگیزترین نانهای سنگکِ یک ذرع و نیمیِ خشکناخنیٍ خشخاش و سیاهدانهزده و تافتونهای شانهزدهٔ کنجدی و روغنی، شیرمالهای روغندار خوشعطروبو و دوبارهتنورهای سبوسدار پنجهکش خاصه، مخصوصاً کماجهای طرشتی اعلا در نانواییها پیدا میشد و دلخواهترین گوشتهای شیشکِ پروار سیمنه، با دنبههای چرخیِ بغلپرکن که قصابهای ماهر با سلیقه و استادیِ تمام، قلوهگاهها و دنبههای آنها را *شَهله میکردند، در این ماه در اختیار مردم قرار میگرفت. ماهی که در تمام دورهٔ سال مثل و مانندی در خوبی و ارزانی و فراوانی نداشت و از این جهات کمتر ماهی به پای آن میرسید.
*شهله: چربی قلوهگاهها را در قسمتهای مساوی مانند توردوزی لباس عروس جدا میکردند و دنبهها را مانند سینهریز به صورتهای مختلف ترکیب و با رنگ و گل و جواهرات بدلی زینت میکردند.
منبع، کتاب: طهران قدیم.
نوشته: جعفر شهری. ۵ جلد.
ج ۳. ۱۳۷۱. تهران: انتشارات معین. ص ۲۹۲-۲۹۹،
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw
این شخص را میشناسید؟!
این فرد عقید ابراهیم وزیر دفاع سودان تا سال ۱۹۹۵ است که بخاطر مخالفت با دولت عمر البشیر، رهبر مستبد سودان به شکل غیر قانونی و پنهانی به زندان افتاد.
بعدها به خانواده و نزدیکانش اینگونه اعلام شد که در سال ۱۹۹۸ بخاطر حادثه ای جانش را از دست داده است.
پس از کودتای اخیر سودان و سرنگونی عمر البشیر از مسند قدرت، عقید ابراهیم را در زیرزمینی یافتند در حالیکه قادر به راه رفتن نبود و یکی از چشمانش را نیز از دست داده بود. زیرزمینی که در آن زندانی شد سقفی بسیار کوتاه داشت تا ابراهیم قادر به راه رفتن در آن نباشد و خوراک حیوانات به او داده میشد.
RADEPAYETARIKH
antique_pics
معروف است رضاشاه به هر اداره که سر میزد و مقامهای اداری را که اضافه وزن داشتند میدید ضمن اشاره مستقیم به شکم آنان میگفت: "این فربگی (چاقی) علامت خوردن مال مردم است و باید به کار و پیشینه او رسیدگی و برکنار شود!
RADEPAYETARIKH
antique_pics
آن زمان هنوز با کفش به اتاق آمدن قبیح بود، و روی صندلی نشستن معمول نشده بود، بدون لباس بلند از قبیل عبا یا لباده به حضور بزرگان رفتن بی ادبی بود. بسا بود که در بعضی کوچهها و محلهها متعرض فوکولیها میشدند و اگر فحش و کتک در کار نمیآمد مضمون و استهزاء فراوان بود. عینک زدن جوانها آن زمان خیلی به نظر غریب می آمد و حمل بر خودنمایی و فرنگیمآبی میشد. وقتی یکی از کسان من که او هم عینک میزد روز نهم محرم در کوچهای شنید یکی به دیگری می گوید این کافر را ببین که روز تاسوعا هم عینک می زند!. با کارد و چنگال غذا خوردن آن زمان معمول نبود و با دست غذا میخوردیم. تصور نفرمایید که این قصهها خارج از موضوع است. اینها تاریخ است و تاریخ مفید همین است. میدانید که امروز در تعلیم تاریخ بیشتر نظر دارند به چگونگی احوال و اخلاق و آداب و رسوم مردم و تفاوتهایی که به مرور زمان میکند.
محمد علی فروغی، جلد اول مقالات چاپ انتشارات طوس
RADEPAYETARIKH
antique_pics
دلیل نامگذاری محله های تهران :
گیشا:
نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده، برگرفته از نام 2 بنیانگذار این منطقه آقایان کینژاد و شاپوری میباشد.
منیریه:
در زمان قاجار یکی از محلههای اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام همسر کامرانمیرزا، یکی از صاحب منصبان قاجار بنام منیر گرفته شد.
داودیه:
میرزا آقاخان نوری صدراعظم، این اراضی را برای پسرش، میرزا داود خان خرید و آنرا توسعه داد. این منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها بدلیل ذکر شده داودیه نام گرفت.
درکه:
اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده میشده و به زبان اصلی درگ نامیده میشد، دانستهاند.
https://telegram.me/joinchat/BASxgz1nsEGaHKhVdvSDWw
این عکسو خیلی دوس دارم!
"مصدق در دادگاه لاهه"
مصدق وارد شد و رفت روی صندلی نماینده انگلستان نشست! هر چی نماینده انگلیس بالا و پایین دوید و داد و بیداد که اینجا جایگاه ماست و شما باید اونطرف بشینی, مصدق بی اعتنا دستش رو روی میز گذاشت و سرش رو روی دستش!
همه از این حرکت مصدق حیرت زده بودن!! تا اینکه قاضی وارد شد و نماینده انگلیس با تظلم خواهی به این حرکت مصدق اعتراض کرد! قاضی از مصدق توضیح خواست و مصدق سرش رو بلند کرد و گفت:
جناب قاضی من تنها چند دقیقه بر جایگاه این انگلیسیها نشستم و اینها اینچنین برافروخته اند!! پس ملت من چه باید بگویند که اینها عمریست در سرزمین و جایگاه آنها چمبره زده اند و نمیروند!!.
پاسخ زیبا و ویرانگر مصدق چنان تا پایان دادگاه بر فضا سیطره پیدا کرده بود که در نهایت رای به نفع ایران صادر شد و نفت ایران ملی گشت!
بعدها خبرنگاری از "چرچیل" پرسید آیا از خود زیرک تر و تمدار تر میشناسید
و چرچیل پاسخ داد: : فقط یک ایرانی هست که استاد من در ت است " مصدق "
« ۲۹ اردیبهشت زادروز دکتر مصدق گرامیباد »
کوچکترین کلیسای جهان به نام کلیسای سرخ آباد نام دارد.
این کلیسای کوچک در منطقهی «سرخآباد» و روستای «اوریمرودبار» در مسیر جادهی سوادکوه (استان مازندران) واقع شده است.
ساختمان رستوران جلوی کلیسا را گرفته و مسافران عبوری اگر با منطقه آشنا نباشند بهراحتی از این جاذبهی دیدنی میگذرند؛ اما کسانی که برحسب اتفاق، این رستوران را برای استراحت انتخاب میکنند با دیدن ساختمان کوچک کلیسا غافلگیر میشوند.
ADEPAYETARIKH
antique_pics
درباره این سایت